معنی شعر علم زندگانی فارسی هفتم

Lovely Lovely Lovely · 1401/09/29 20:13 · خواندن 2 دقیقه

 

بیت 1: روزی بچه کبوتری با جسارت و علاقه و اشتیاق به پرواز، بال و پر خود را باز کرد.

بیت 2: ازروی شاخه ی کوچکی به شاخه ی کوچک دیگر پرید و از روی پشت بامی گذشت و کنار جوی آب نشست.

بیت 3: این راه کوتاه برایش بسیار طولانی بنظر می رسید و دنیا جلوی چشمانش تیر و تار شد.

بیت 4: از ترس و وحشت بر جای خود خشک شد و از شدت خستگی توان ادامه نداشت و در راه ماند.

بیت 5: خسته شد و از نا توانی فریاد زد. مادرش از روی شاخه ای که بر روی آن نشسته بود گفت:

بیت 6: پرواز برای تو هم بسیار زود و هم بسیار سخت و دشوار است. کسی از تازه کاران توقع کار زیاد ندارد.

بیت 7: هنوز وقت پریدن تو در کوچه و پشت بام نیست. تو باید فعلا بخوابی و استراحت کنی.

بیت 8: تو هنوز باید علم و دانش کسب کنی و راه رسم زندگی کردن را باید یاد بگیری.

بیت 9: در ابتدای هر کهر باید روش آن را یاد بگیری، ابتدا باید بتوانی پا های خود را محکم بر روی زمین بگذاری، سپس فکر مستقل شدن و روی پای خود ایستادن باشی.

بیت 10: تو مانند گنج هستی و به مراقبت احتیاج داری و من مانند نگهبان و محافظ تو هستم. من باید رنج بکشم تا تو آسوده باشی.

بیت 11: من در دام های زیادی گرفتار شده ام و بارها کودکان بال و پرم را شکستند.

بیت 12: گاهی از در و گاهی از دیوار به من سنگ زدند، گاهی پنجه ها و گاهی سرم خونین شد.

بیت 13: حتی یک لحظه آسایش نداشته ام، گاهی از گربه و گاهی از پرنده شکاری ترسیدم.

بیت 14: حمله بلا های آسمانی به من درس زندگی آموخت.

بیت 15: شاخه بی ریشه، جوان و قوی نمی شود، مگر اینکه تو به پند و نصیحت من گوش داده و سعی و تلاش هم کنی.